-
خر
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1385 14:26
روزی به در میکده دیدم مستی...........گفتم ز چه با الکل و می پیوستی؟ گفتا بخورم جام می و خر بشوم..........گفتم به خدا غصه نخور خر هستی
-
گریه کن
شنبه 28 مردادماه سال 1385 09:28
ای کسی که مامور دفن من هستی به حرف من گوش کن دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم چشمهایم را باز بگذار بفهمند که چشم براه بودم و به آن نرسیدم قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای عزیزی که دوستش دارم بر سر مزارم گریه کن
-
قدغن
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1385 11:35
آبی دریا قدغن ! شوق تماشا قدغن ! عشق دو ماهی قدغن ! با هم و تنها قدغن !
-
آخر چه ؟
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1385 10:18
دنیا بمراد رانده گیر ، آخر چه ؟ وین نامه ی عمر خوانده گیر ، آخر چه ؟ گیرم که بکام دل بماندی صد سال ، صد سال دگر بمانده گیر ، آخر چه ؟