ای کسی که مامور دفن من هستی به حرف من گوش کن دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم چشمهایم را باز بگذار بفهمند که چشم براه بودم و به آن نرسیدم قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای عزیزی که دوستش دارم بر سر مزارم گریه کن
آبی دریا قدغن ! شوق تماشا قدغن ! عشق دو ماهی قدغن! با هم و تنها قدغن!
دنیا بمراد رانده گیر ، آخر چه ؟
وین نامه ی عمر خوانده گیر ، آخر چه ؟
گیرم که بکام دل بماندی صد سال ،
صد سال دگر بمانده گیر ، آخر چه ؟