روزی به در میکده دیدم مستی...........گفتم ز چه با الکل و می پیوستی؟
گفتا بخورم جام می و خر بشوم..........گفتم به خدا غصه نخور خر هستی
ای کسی که مامور دفن من هستی به حرف من گوش کن دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم چشمهایم را باز بگذار بفهمند که چشم براه بودم و به آن نرسیدم قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای عزیزی که دوستش دارم بر سر مزارم گریه کن
آبی دریا قدغن ! شوق تماشا قدغن ! عشق دو ماهی قدغن! با هم و تنها قدغن!
دنیا بمراد رانده گیر ، آخر چه ؟
وین نامه ی عمر خوانده گیر ، آخر چه ؟
گیرم که بکام دل بماندی صد سال ،
صد سال دگر بمانده گیر ، آخر چه ؟